دلم برات تنگه....
سلام عسل مامان خوبی؟؟؟ یعنی الان کجایی مامانی؟؟؟توی آسمونایی؟؟؟ الان تو منو میبینی؟؟؟ پسرم مامانی تنهات گذاشته؟؟؟ دلم برات تنگ شده گلم... ببخشید که من مامان خوبی نبودم برات...میخواستم روی پر قو بخوابی اون وقت الان....!!! مامانی بدون خیلی حسرت دیدنت رو میخورم و ناراحتم،من نتونستم ازت خوب مراقبت کنم... تو حق داشتی که این مامان رو نخوای،من میدونم الان پیش خدایی و فرشته های مهربون ازت مراقبت میکنن... فرشته های مهربون برای پسر من قصه بگین تا خوابش ببره،نذارین تنها بمونه،خدایا مراقب هدیه ای که بهم دادی و من قدرش رو ندونستم و ازم پسش گرفتی باش.... خدایا منو ببخش،ب...
نویسنده :
نانا
17:09